ادامه برجام، تحت عنوان برجامهای ۱ و ۲ و ۳ و ۴، خسارت محض است. مقام معظم رهبری (۹۶/۱/۱ حرم رضوی)
پایگاه رهنما :
از بررسی مجموع اظهارات دولتمردان آمریکائی طی چند سال اخیر، اینگونه برداشت میشود؛ که آنها بدنبال اجرائی کردن ۴ برجام در ایران هستند. سناریوی برجامی ایالات متحده در مواجهه با ایران، بارها در سخنان. رئیس جمهور سابق آمریکا و وزیر امور خارجه آن کشور (هیلاری کلینتون). مورد اذعان قرار گرفته و به صراحت بدان اشاره شده است؛ که در فضای مجازی تمامی این موارد قابل دسترسی است.
برجام ۱- موضوع آن مذاکرات هستهای و کاهش توان هستهای ایران به حداقل ممکن بود؛ که در این مذاکرات، بدلیل ۱- اعتماد غیر عاقلانه تیم هستهای ایران به دشمن،۲- بی توجهی به شرایط نه گانه مقام معظم رهبری در نامههای ۲۹ مهر و ۳۰ دی سال ۹۴ به شخص رئیس جمهور و تیم مذاکره کننده، جهت لحاظ آن در مذاکرات، ۳- تضمین دانستن امضای جان کری ۴- انتخاب کارشناسانی که تعدادی از آنها جاسوس بودندو...، مذاکره کنندگان آمریکائی، به موفقیت بزرگی دست یافتند وبر خلاف ادعای دولتمردان ما، برجام پیروزی بزرگ برای آمریکا بود نه برای ایران. چرا که آمریکائیها بعد از گرفتن امتیازهای نقد از ایران؛ و متوقف کردن روند رو به رشد صنعت هستهای کشور، در اقدامی هوشمندانه. از بازی خارج وادامه کار را در یک توافق پنهانی به اروپا واگذار کردند. این جمله معروف خانم هیلاری کلینتون که بارها تکرار شد: «ما توانستیم حتی بدون شلیک یک گلوله، صنعت هستهای ایران را حداقل ده سال به عقب بر گردانیم» حقیقت تلخی بود که پس از پیروزی آمریکا در مذاکرات هستهای از زبان وزیر امور خارجه آن کشور عنوان شد؛ و تعریفهای کلیشهای و فاقد پشتوانه علمی از طرف خودیها مثل: آفتاب تابان، پیروزی بزرگ، ترک انداختن در سد تحریم دشمن، بازی برد برد، و امثال آن هر گز نمیتواند افکار عمومی را قا نع و طعم تلخ باخت هستهای را تغییر دهد.
برجام ۲- با توجه به اینکه جمهوری اسلامی به برکت تلاش مجدانه امثال شهید تهرانی مقدم ها، امروز اولین قدرت موشکی منطقه و هشتمین قدرت موشکی جهان محسوب میگردد. در برجام دوم دشمن بدنبال محدود کردن توان دفاعی و برچیدن توا نمندیهای موشکی ایران است. اظهارات صریح، گستاخانه و مستمر دولتمردان آمریکائی و اروپائی، مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی باید موشکهای دور برد و بالستیک خود را بر چیند. (تمامی موشکهای با برد بیش از ۳۵۰ کیلومتر) موضوعی است که از شروع مذاکرات بخصوص طی دو سال اخیر دهها بار از طرف مسئولین غربی رسانهای شده است. در برجام ۲ آمریکائیها بدنبال این هستند تا شرایط را به گونهای رقم بزنند، که نظام اسلامی بین موشک ومعیشت ناگزیر به انتخاب فقط یک گزینه باشد. به بیان دیگر دشمن با تحریم و جنگ روانی تصمیم گرفته، هزینه داشتن توان موشکی ایران را به اندازهای بالا ببرد، که نظام ناگزیر به انتخاب گزینه مورد نظر آمریکا [کنار گذاشتن توان موشکی]گردد؛ و برای ادامه تقویت توان دفاعی وموشکی دچار تردید جدی شود. نتیجه اینکه دشمن در این مرحله از ما خواهد خواست تا شمشیر خود را بدهیم و نان بگیریم و به زبان امروزیتر سلاح خود را زمین بگذاریم تا دشمن به ما غذا بدهد. هر چند شواهد حاکی از آن است که دشمن از خلع سلاح موشکی هم نا امید شده وبدنبال طرح جدیدی برای مقابله با ایران است.
برجام ۳- در برجام ۳ دشمن بر اساس اعلام قبلی خود، بدنبال تغییر رفتار سیاسی ایران است و این موضوع را بارها اعلام کرده وبرخی از مصادیق این تغییر راهم عنوان نموده است؛ که عبارتند از:: ۱- به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی ۲- عدم حمایت از گروههای مقاومت در منطقه مثل حزب الله و انصارالله ۳- عقب نشینی از عراق و سوریه (عمق استراتژیک) ۴- پذیرش بدون قید و شرط معاهدات بین المللی مد نظر آمریکا مثل سند ۲۰۳۰ و معاهده افای تی اف ۵- همراهی با طرحهای منطقهای آمریکا مثل خاور میانه جدید و عدم مخالفت با آن؛ و در یک کلام همسوئی با نظام سلطه در جهان بخصوص خاورمیانه ...
برجام ۴- در برجام ۴ هدف نظام سلطه، شلیک تیر خلاص، برای تغییر ساختار سیاسی نظام است. آمریکائیها بر اساس یک سناریوی از پیش طراحی شده بدنبال تغییر ماهیت درونی نظام وتهی کردن آن از محتوای انقلابی هستند؛ و در اولین گام معتقدند این تغییر ساختاری مهم فقط با به قدرت رساندن میانه روها در ایران امکان پذیر است. موضوعی که دو بار از زبان باراک اوباما و یک بار هم از زبان تیلرسون وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در بازدید از ریاض در تابستان سال گذشته، عنوان شد. براساس همین سناریو، که در کتاب خاطرات هیلاری کلینتون تحت عنوان «تصمیمهای سخت»، به صورت مفصل بدان اشاره شده، دشمن کوشیده است، طی سالهای گذشته، بخصوص دهه چهارم انقلاب، تمام ظرفیت رسانههای دیداری و شنیداری خود را به کار گیرد تا در تمام انتخابهای کشور، گروههای میانه رو در رقابتهای انتخاباتی پیروز میدان شوند و قدرت را بدست گیرند. هر چند دشمن در طرح کلان و بلند مدت خود، نه تنها بدنبال کمک به تسخیر قوه مجریه بدست میانه روها بوده، بلکه تلاش کرده است، روی پارلمان، شوراهای شهر کلان شهرهائی مثل تهران واصفهان و. حتی خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت هم اثر بگذارد. مشاهده تلاشهای گسترده و پیدا و پنهان دشمن، امروز برای هیچ کس تردیدی باقی نگذاشته، که آمریکا واروپا تلاش اصلی خود را برای به قدرت رساندن و سپس در قدرت نگه داشتن به اصطلاح میانه روها در کشور بکار گرفته اند. طبق اسناد فراوان کمک به میانه روها در ایران به عنوان اهداف راهبردی آمریکا تعریف شده وهزینههای میلیاردی برای به تحقق رساندن آن انجام میشود؛ که تصویب بودجه ۵۷ میلیون دلاری در سال ۸۸ در سنای آمریکا برای کمک به میانه روها در ایران فقط یکی از هزاران سند موجود طی چهل سال گذشته است. دلایل حمایت آمریکا از یک طیف سیاسی خاص در ایران را میتوان چنین برشمرد. ۱- پذیرش بدون مقاومت معاهدات مد نظر آمریکا و اروپا توسط میانه روها. طبق بررسی، از اول انقلاب تا سال ۹۲ تمامی معاهدات پذیرفته شده توسط ایران کمتر از ۱۵ مورد بوده، ولی از سال ۹۲ تا کنون (یعنی طی ۵ سال گذشته) سه برابر تمامی دولتهای بعداز انقلاب [۳۲ مورد]معاهدات مد نظر آمریکائیها پذیرفته شده که بسیاری از آنها هنوز هم محرمانه است و نه تنها بدون اطلاع نظام پذیرفته شده، بلکه در مواردی بصورت پنهانی دستور اجرائی هم خورده است (سند ۲۰۳۰ به مدت دو سال بدستور معاون اول رئیس جمهور پنهانی و چراغ خاموش در وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش اجراء میشد که مورد اعتراض رهبری قرار گرفت و ظاهرا متوقف شد) ۲- بکار گیری صدها نفر از مدیران دو تابعیتی در مشاغل حساس، ۳- کدخدا تلقی کردن نظام سلطه، ۴- کوتاه آمدن در برابر زیاده خواهیهای آمریکا به بهانه تنش زدائی و.. دلیل اصلی و هدف راهبردی آمریکائیها در حمایت همه جانبه از میانه روهاست که میتواند به صورت گام به گام و تدریجی کشور را مثل قبل از انقلاب به یکی از زیر مجموعههای آمریکا تبدیل کند و نفهمیدن این همه دلایل روشن وندیدن این همه نشانههای همراهی و همکاری دشمن با یک طیف سیاسی خاص در کشور اگر بی بصیرتی نبا شد. قطعا انتقام از نظام خواهد بود. فاین تذهبون ایهاالروساء
ارسال نظرات